به از سنایی غزنوی حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه 27

سنایی غزنوی

آثار سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

به نقیبی بگفت روزی امین

1 به نقیبی بگفت روزی امین که بران صد پیاده در صف کین

2 او حدیث امین به جای بماند بشد و صد سوار در صف راند

3 چون چنان دید گرم گشت امین پس بدو گفت کای چنین و چنین

4 نه درین ساعت ای بدِ بدکار منت گفتم پیاده بر نه سوار

5 چون نقیب این سخن ازو بشنید نیک دانست پاک را ز پلید

6 گفت بر من ترش مکن بینی که هم اکنون به چشم خود بینی

7 کز بدی خویت و ز مردی خویش هم پیاده شوند و هم درویش

8 عزم و حزم شهان سوی کِه و مه آهنین پای و آتشین سر به

9 بدگهر رای و یار کی دارد دوزخ آب خدای کی دارد

10 زر ز آهن عزیزتر زان شد کاهن از بیم شاه لرزان شد

11 رای بد ملک و دین روشن را همچو یار بدست مر تن را

عکس نوشته
کامنت
comment