- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 لاف زد پیش رخت گلبن ز گلبرگ ترش زد صبا از قهر گلبرگ ترش را بر سرش
2 پیش خورشید رخت گل را نمی بیند جمال گر چه می بندد هوا از در شبنم ز یورش
3 گشت گل پروانه شمع جمالت ای پری نیست هر سو برگ بگرفتست آتش در پرش
4 چند نازد با گل و بلبل چمن بگشای رخ آتشی زن در گل و بر باد ده خاکسترش
5 مهد گلبن جای راحت نیست طفل غنچه را چون شود آسوده چندین خار دارد بسترش
6 گل بحسن پنج روزه کرد دعوی با رخت زود باشد زین گنه از هم بریزد پیکرش
7 برگ گل تلخست می گرداند از خورشید رنگ چون کنم نسبت فضولی با لب جان پرورش