- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 حیا عمریست با صد گردش رنگم طرف دارد عرق نقاش عبرت از جبین من صدف دارد
2 نشد روشن صفای سینهٔ اخلاصکیشانت که درباب بهم جوشیدن دلها چه کف دارد
3 به شغل لهو چندی رفع سردیهای دورانکن جهان حیز گرمی در خور آواز دف دارد
4 دل از فکر معیشت جمع کن از علم و فن بگذر اگر جهل است و گر دانش همین آب و علف دارد
5 به توفانگاه آفات استقامت رنگ میبازد درین میدان کسی گر سینهای دارد هدف دارد
6 ز اقبال عرب غافل مباشید ای عجمزادان سریر اقتدار بلخ هم شاه نجف دارد
7 جدا نپسندد از خود هیچکس مشاطهٔ خود را مه تابان حضور شب در آغوش کلف دارد
8 قضا بر سجدهٔ ما بست اوج نشئهٔ عزت طلسم آبروی خاک در پستی شرف دارد
9 به نومیدی چمن سیر نگارستان افسوسم حنا داغست از رنگی که سودنهای کف دارد
10 به این عجزیکه میبینم شکوه جراتت بیدل اگر مژگان توانی واکنی فتح دو صف دارد