-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کو دیدهای که بیتو به خون تر نمیشود؟ یا رخ که از فراق تو چون زر نمیشود؟
2 زان طره باد نیست که نگرفت بوی مشک زان زلف خاک نیست که عنبر نمیشود
3 پیوسته با منی و مرا با تو هیچ وقت وصلی به کام خویش میسر نمیشود
4 ذکر تو میکنیم و به پایان نمیرسد وصف تو میکنیم و مکرر نمیشود
5 از خانقاه و مدرسه تحصیل چون کنیم؟ ما را که جز حدیث تو از بر نمیشود
6 زان سنگ آستانه به دانش فرو تریم کز آستانهٔ تو فراتر نمیشود
7 از مال حیف نیست که اندر سر تو رفت از جان اوحدیست، که در سر نمیشود