1 رحم کن رحم، زانکه بر رخ تو درِ رحمت جز از تو نگشاید
2 تا تو بر دیگران نبخشایی أَرْحَمُ الرَّاحِمِین نبخشاید
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 جل من لااله الا هو لا تقل کیف هو و لا ما هو
2 کل فی نعت ذاته الالسن حار فی نور و جهه الأعین
1 آن دگر نکته را که کرد ادا شافعی از کلام اهل هدی
2 بود آن کز خدای عز و جل عصمت آمد نصیب تو ز ازل
1 هم به هر قبه ای تو را روییست هم به هر جانبیت پهلوییست
2 پهلوی راست سوی گلشن غیب پهلوی چپ درین نشیمن ریب
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به