1 رحمی به دلم کن ای برادر عود دل من ز خود روا بگذر
1 این ساغر ما که عین آب است جامی ز شراب و پر شراب است
1 آن کسانی که اهل عرفانند مبتلای بلای الوانند
1 هر که بر نور رفت و باز آمد شک ندارم که او پشیمان است