- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
حاتم طایی را گفتند: از تو بزرگ همت تر در جهان دیدهای یا شنیدهای؟ ,
گفت: بلی! روزی چهل شتر قربان کرده بودم امرای عرب را، پس به گوشهٔ صحرایی به حاجتی برون رفته بودم، خارکنی را دیدم پشته فراهم آورده. گفتمش: به مهمانی حاتم چرا نروی که خلقی بر سماط او گرد آمدهاند؟ گفت: ,
3 هر که نان از عمل خویش خورد منت حاتم طایی نبرد
من او را به همت و جوانمردی از خود برتر دیدم. ,