1 حسنت که ز کاکل علم افراشته است مویی ز کمال لطف نگذاشته است
2 معلوم شد ای ماه که در قسمت حسن قسام ازل با تو نظر داشته است
1 منم ببادیه نیستی نهاده قدم بحرف قید ز کلک فنا کشیده رقم
2 حکیم عقل ز درک تشخصم عاجز دبیر درک در اثبات هستیم ملزم
1 ماییم درد پرور دنیای بی وفا با درد کرده خوشده مستغنی از دوا
2 هرگز نکرده درد دل اظهار ما طلب هر جا که دیده خط زده بر نسخه شفا