-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 حسن روی هر پریرویی ز حسن روی اوست آب حسن دلبری هر سو روان از جوی اوست
2 کعبه اهل نظر رخسار جانبخش وی است قبله ارباب دل طاق خم ابروی اوست
3 هر کسی گرچه بسوئی روی آرد ولی در حقیقت روی خلق جمله عالم سوی اوست
4 مسکن و ماوای جانها زلف مشکینش بود مجمع مجموع دلها حلقه گیسوی اوست
5 تابند از وی، طلب او را کسی طالب نشد جست و جویی گر بود باز از جست و جوی اوست
6 دست رومی رخش از رنگ خطش قوتیست برک چشمش در پناه طره هندوی اوست
7 آنکه از چشم پریرویان بصد افسونکی دل زمردم میرباید غمزه جادوی اوست
8 هیچ گویی نیست خالی زان پریرو اینجهان دل بهر کوئی که می آید فراوان کوی اوست
9 مغربی زان میکند میلی بکامش زانکه او هرکرا رنگی و بوئی هست، رنگ و بوی اوست