1 رسانده است به آن انجمن ز ما نرسیدن هزار قافله آهنگ و یک دعا نرسیدن
2 نفسکشد چقدر محمل غرور تردد به یک دوگام ره وهم تا کجا نرسیدن
3 تاملیکه جهان چیده سعی هرزه تلاشان بر ابتدا تک و تاز و بر انتها نرسیدن
4 ز دیر وکعبه مپرسید کاین خیالپرستان رسیدهاند به چندین مقام تا نرسیدن
5 چهگویم از مدد ضعف نارسایی طاقت به خود رساند مرا سعی هیچ جا نرسیدن
6 تلاش هرزه مآلم درین بساط چه دارد چکیدن از مژه چون اشک و تا به پا نرسیدن
7 زآبیاری اشکم چو نخل شمع چه حاصل تنیده بر ثمر باغ مدعا نرسیدن
8 ز بسکه داشت جهات ظهور تنگ فضایی گداخت شبنم گلزارش از هوا نرسیدن
9 تغافل است تماشاگر حقیقت اشیا رسیدهگیر به هر یک بقدر وا نرسیدن
10 بس است آینه پرداز جرات من بیدل عرق دمیدن و تا جبهه از حیا نرسیدن