هان وامگیر رخش طلب یکزمان از حکیم سبزواری غزل 120

حکیم سبزواری

آثار حکیم سبزواری

حکیم سبزواری

هان وامگیر رخش طلب یکزمان ز تک

1 هان وامگیر رخش طلب یکزمان ز تک تا بگذری ز دانش اسما تو از ملک

2 گر ترک نفس گیری و فرمان حق بری فرمانبرت شود ز سما جمله تا سمک

3 دُر گران عشق بدست آر ار کسی ورنه چه سود خرقه و دستار با حنک

4 در این مس بدن زر خالص نهاده حق آنکس شناسد آنکه کند قلب خود محک

5 دادت چهار دور چو اندر گلت سرشت یکقبضه از عناصر و نه قبضه از فلک

6 چون خاک و جان پاک قرین میشود به هم بر نه رواق گام نهد بلکه بر ترک

7 آنموزجی که هفت کست در وی اندرست خواند آنکسی که حرف خودی را نمود حک

8 کوشش نمای تا نگری از همه جهان وجه نگار باقی و باقی و ماهلک

9 در جملهٔ مراتب اعداد لایقف نبود به پیش دیدهٔ اسرار غیریک

عکس نوشته
کامنت
comment