1 هان ای وکلا فضل خدا یار شماست آسایش ما به حس بیدار شماست
2 در کار بکوشید خدا را کامروز چشم و دل و گوش خلق در کار شماست
1 تا لب جانان ز تنگی شکل انگشتر گرفت پشتم از بار فراقش صورت چنبر گرفت
2 صورت چنبر گرفت از بار هجرش پشت من تا لب لعلش ز تنگی شکل انگشتر گرفت
1 اگرکه پشت من از بار حادثات خمید شکسته زلفا جعد ترا که خمانید
2 خمیده پشتی وگوژی نشان پیرانست دو زلف تو پسرا از چه کوژ گشت و خمید
1 امیر مشرق امروز عرض لشکرکرد زمین ز لشکر خود عرضگاه محشرکرد
2 چو خنگ دولت اوپای بر زمین بنهاد سنان رایت او سر ز آسمان برکرد