- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هان مژده ای بیار صبا از دیار دوست تا در طلب دلم شود امیدوار دوست
2 کحل جواهری به من آر ای نسیم صبح زان خاک نیکبخت که شد رهگذار دوست
3 یا نامهای بیار که تعویذ جان کنم یا جان کنم نثار خط مشکبار دوست
4 خواهم ز حق که از مدد بخت کارساز بر حسب آرزو شودم کار و بار دوست
5 مائیم و آستان نبی و علی و آل جانها به کف گرفته برای نثار دوست
6 گر باد فتنه هر دو جهان را به هم زند ما و چراغ و چشم و ره انتظار دوست
7 افلاک را برای امام آفریدهاند در گردشند برحسب اختیار دوست
8 دشمن اگر به رفض زند طعنه فیض را منت خدای را که نیم شرمسار دوست