- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هان ای مُغَنّی صبح شد برخیز و چنگی ساز کن ناخن براندامش بزن وز خواب چشمش باز کن
2 برخاست مرغ صبح خوان برداشت نوبت را فغان از خواب مستی خیز هان برگ صبوحی ساز کن
3 ساقی بهنگام صبوح آن جام راحت بخش را پیش آر از دوران نوح انجام را آغاز کن
4 همچون مسیحا رخت خود بر گردۀ گردون بنه وین زنگ پر آهنگ را از گردن خر باز کن
5 شام فراق ار پیش شد صبح وصال آمد زپِی برخیز و ساز راز دل با آن بت طنّاز کن
6 با خرقۀ زهد و ورع زنّار نتوان داشتن یا سُبحه از کف باز نِه یا رشته ای ابراز کن
7 تا چند سازی در جهان با خار و خاشاک آشیان ای مرغ لاهوتی مکان بر اوج خود پرواز کن