- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 حلاوت سنج شیرین شکر خند چنین برداشت مهر از حقه قند
2 که با خسرو چو شیرین بست پیمان که این بلقیس گردد آن سلیمان
3 ملک بر رسم اول چند گاهی به مهر از دور میکردش نگاهی
4 به شیرین گفت میدانی که کارم پریشانست همچون روزگارم
5 مرا در ملک خود کاری درافتاد رسیدم با تو کاری دیگر افتاد
6 کنون کامیدم از تو یافت یاری به ملکم نیز هست امیدواری
7 گرفتم از رخت فال مبارک که تاجم باز گردد سوی تارک
8 گرم دستوریی باشد ز رایت بر ارم سر بروم از زیر پایت
9 برآمد همچو مه در شامل دیجور سوار سایه شد خورشید پر نور
10 برون راند آن شب فرخنده ز آن بوم مبارک روی شد بر قیصر روم