1 نیم گلچین که از مرغ چمن یا باغبان ترسم نسیم بی نیازم کی ز منع این و آن ترسم
2 بود با شیوه هر مهربان منت فروشیها همه از دشمنان ترسند و من از دوستان ترسم
3 اسیر از بیزبانی باشدم در سینه صافی تیغ چرا بیهوده از شمشیر کین دشمنان ترسم
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 پری گشته آیینه دار هوا توان دیدن از روی کار هوا
2 چرا مست و مجنون نباشد کسی هوای بهار و بهار هوا
1 روشنگر چشم و دل ما کن شب ما را صیقل نزند تیره دلی مطلب ما را
2 دل شکر تو را از قلم شکوه نویسد باور نکند ساده دلی یا رب ما را
1 بحر عشق است و وفا گوهر پاک است اینجا کشتی چاره گران سینه چاک است اینجا
2 سیر بازار وفا محشر ارباب دل است عالم تفرقه یک دامن پاک است اینجا
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به