1 مو را نه فکر سودایی نه سودی نه در دل فکر بهبودی نه بودی
2 نخواهم جو کنار و چشمه سارون که هر چشمم هزارون زنده رودی
1 ته کت نازنده چشمان سرمه سائی ته کت زیبنده بالا دلربایی
2 ته کت مشکین دو گیسو در قفائی بمو واجی که سرگردان چرائی
1 بوره ای دل بوره باری بشیمان مکه کاری کز آن گردی پشیمان
2 یه دو روزی بناکامی سرآریم باشه روزی که گل چینیم بدامان
1 ز دست دیده و دل هر دو فریاد که هر چه دیده بیند دل کند یاد
2 بسازم خنجری نیشش ز فولاد زنم بر دیده تا دل گردد آزاد
1 چه خوش بی مهربانی هر دو سر بی که یکسر مهربانی دردسر بی
2 اگر مجنون دل شوریدهای داشت دل لیلی از آن شوریده تر بی
1 اگر دستم رسد بر چرخ گردون از او پرسم که این چون است و آن چون
2 یکی را میدهی صد ناز و نعمت یکی را نان جو آلوده در خون