1 گل دگر ره به گلستان آمد وارهٔ باغ و بوستان آمد
2 وار آذر گذشت و شعلهٔ او شعلهٔ لاله را زمان آمد
1 مرد مرادی، نه همانا که مرد مرگ چنان خواجه نه کاریست خرد
2 جان گرامی به پدر باز داد کالبد تیره به مادر سپرد
1 این جهان پاک خواب کردار است آن شناسد که دلش بیدار است
2 نیکی او به جایگاه بد است شادی او به جای تیمار است
1 ضیغمی نسل پذیرفته ز دیو آهویی نام نهاده یکران
2 آفتابی، که ز چابک قدمی بر سر ذره نماید جولان
1 هرکه نامخت ازگذشت روزگار نیز ناموزد ز هیچ آموزگار