-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سبزی آثار خط گرد لب آن ساده بست این عجب آب زمرد بین که بر بیجاده بست
2 کشته ی آن خط نوخیزم که چون ترکیب شد صورتش معنی آب زندگی در باده بست
3 ایکه در دامی نیفتادی مبین زنجیر زلف این کمند ناز پای مردم آزاده بست
4 زان نوآموزم جگر خونشد بلی دارد زیان هر که پیمان با حریف کار ناافتاده بست
5 آنکه دامن می فشاند از گرد راه میفروش بهر بزمش گل خرید و بر سر سجاده بست
6 خواستم تا چون غلامان در سرای او روم در برویم یا بخاک آستان ننهاده بست
7 هر سر موی فغانی رشته ی زنار شد تابنای عهد با آن نامسلمان زاده بست