شاخ سر سبز و چمن دلشادست از کمال‌الدین اسماعیل

کمال‌الدین اسماعیل

کمال‌الدین اسماعیل

کمال‌الدین اسماعیل

شاخ سر سبز و چمن دلشادست

1 شاخ سر سبز و چمن دلشادست عالم از عدل بهار آباد است

2 غنچه تا روی به صحرا آورد گرهی ا ر دل بگشادست

3 سرو در خدمت گل برپایست بید در پای چنار افتادت

4 بندۀ سوسن مشکین نفم کوست کز بند جهان آزاداست

5 دل شکسته است بنفشه چه کند؟ سر ببیدارد زمان بنهادست

6 سرو را هر چه ز اسباب خوشیست سر بسر دست فراهم دادت

7 بر جهان دست تهی چون افشاند بار کس می نکشد ، او را دست

8 بنگر آن غنچة صاحب دل را که بدلتنگی خود چون شادست

9 زانکه داند که بد و نیک جهان همچو خرمن که گل بر بادست

عکس نوشته
کامنت
comment