حرص از سنایی غزنوی حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه 16

سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

حرص بگذار و ز آز دست بدار

1 حرص بگذار و ز آز دست بدار حرص و آزست مایهٔ تیمار

2 حرص را ز آنکه قهر خواند اله عاقل از وی بدان نساخت پناه

3 هرکه او حرص را امام کند خواب و خور جملگی حرام کند

4 نقش رنگین و هیچ جان نه درو خوان زرین و هیچ نان نه برو

5 حرص نقشیست هیچش اندر زیر نکند هیچ هیچ کس را سیر

6 هرکه را دیو حرص مهمان بُرد تو حقیقت شنو که گرسنه مرد

7 آز پر باد چون درو پیچی کدخداییست خانه پر هیچی

8 هرکه او آز را متابع گشت بگذشت از ثلاث و رابع گشت

9 به غروری ببرده خواب همه نان نداده ببرده آب همه

10 خلق ازین گردخوان دیرینه دیده سیلی و هیچ سیری نه

11 تا قیامت نخورده مهمانش یک شکم نان سیر بر خوانش

12 این دو در دوزخ از درون تو باز صورتش سوی عقل شهوت و آز

13 زین دو گر در فنا نپرهیزی در بقا از درونشان خیزی

عکس نوشته
کامنت
comment