-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چمن ز سردی ایام برگ و بار گذاشت خوش آنکه عاریتی را باختیار گذاشت
2 بسست سردی فصل خزان کنون باید هوای زهد خنک را بیک کنار گذاشت
3 خزان رسید و بآزادگی ثمر شد نخل فشاند برگ بشکر همینکه بار گذاشت
4 تو نیز پنجه ز می رنگ کن که باد خزان حنا بدست عروسان شاخسار گذاشت
5 چو سایه در قدم شاهدان بستان باش که برگ ریز بپای همه نگار گذاشت
6 دلم بحلقه زلف نگار خود را بست باین وسیله سری در کنار یار گذاشت
7 ز انقلاب سپهر دو رو عجب دارم که بیقراری ما را بیک قرار گذاشت
8 چنان ممیر که چیزی بماند از تو بجا بغیر نام نباید بیادگار گذاشت
9 چه می توان ز پریشان تیره روز گرفت کلیم دعوی دل را بزلف یار گذاشت