چمن ز سردی ایام برگ و بار گذاشت از کلیم غزل 96

چمن ز سردی ایام برگ و بار گذاشت

1 چمن ز سردی ایام برگ و بار گذاشت خوش آنکه عاریتی را باختیار گذاشت

2 بسست سردی فصل خزان کنون باید هوای زهد خنک را بیک کنار گذاشت

3 خزان رسید و بآزادگی ثمر شد نخل فشاند برگ بشکر همینکه بار گذاشت

4 تو نیز پنجه ز می رنگ کن که باد خزان حنا بدست عروسان شاخسار گذاشت

5 چو سایه در قدم شاهدان بستان باش که برگ ریز بپای همه نگار گذاشت

6 دلم بحلقه زلف نگار خود را بست باین وسیله سری در کنار یار گذاشت

7 ز انقلاب سپهر دو رو عجب دارم که بیقراری ما را بیک قرار گذاشت

8 چنان ممیر که چیزی بماند از تو بجا بغیر نام نباید بیادگار گذاشت

9 چه می توان ز پریشان تیره روز گرفت کلیم دعوی دل را بزلف یار گذاشت

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر