-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چمن شکفته و گلها ببار می بینم ولیک بی رخ او گل چو خار می بینم
2 اگر بهشت بود دوزخ است در چشمم هر آن دیار که خالی ز یار می بینم
3 گل امید من از باد هجر گشت زبون خزان نگر که بوقت بهار می بینم
4 جراحت دل خود را مجوی مرهم از آنک بهر که مینگرم دل فکار می بینم
5 ز درد هر که بنالید و از جفا بگریخت ز روی اهل دلش شرمسار می بینم
6 دریغ خطه خوارزم شد چنانکه در او نه یار و مونس و نی غمگسار می بینم
7 اساس قصر بقا بایدت نهاد حسین بنای عمر چو نااستوار می بینم