1 ای حسن تو جلوهگر ز اسما و صفات روی تو نهان در تتق این جلوات
2 اندیشه کجا بکبریای تو رسد هیهات ازین خیال فاسد هیهات
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 آفتاب وصل جانان بر نمی آید مرا وین شب تاریک هجران سرنمی آید مرا
2 دل همیخواهد که جان در پایش افشانم ولی یکنفس آن بیوفا بر سر نمی اید مرا
1 آهنگ جانان کرد جان ایمطرب آهنگی بس است دیوانه شد دل زان پری دیوانه را رنگی بسست
2 ما مست پیغام وئیم شیدای دشنام وئیم صلح از برای مدعی ما را از او جنگی بس است
1 بده ساقی آن جام لبریز را بده بادهٔ عشرت انگیز را
2 میی ده که جان را برد تا فلک درد کهنه غربال غم بیز را
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **