1 خوبرویان جفا پیشه وفا نیز کنند به کسان درد فرستند و دوا نیز کنند
2 پادشاهان ولایت چو به نخجیر روند صید را گر چه بگیرند رها نیز کنند
3 نظری کن به من، ای دوست، که ارباب کرم به ضعیفان نظر از بهر خدا نیز کنند
4 بوسهای زان دهن تنگ بده، یا بفروش کین متاعیست که بخشند و بها نیز کنند
5 عاشقان را زبر خویش مران، تا بر تو زر و سر هر دو ببازند و دعا نیز کنند
6 گر کند میل به خوبان دل من، عیب مکن کین گناهیست که در شهر شما نیز کنند
7 بر زبان گر برود یاد منت باکی نیست پادشاهان به غلط یاد گدا نیز کنند
8 توختایی بچهای، در تو خطا نیست عجب کانچه بر راه صوابند خطا نیز کنند
9 اوحدی، گر نکند یار ز ما یاد، مرنج ما که باشیم که اندیشهٔ ما نیز کنند؟