1 ای روی تو آفتاب خوبان بجمال هرگز نرسد بدامنت دست زوال
2 خاک قدمت گر همه یکذره بود یک تاج زر است بر سر اهل کمال
1 اگرچه از رخ خود چشم بسته یی ما را نهان ز چشمی و در دل نشسته یی ما را
2 ز جعد زلف تو هر موی ماست زنجیری چرا درین همه زنجیر بسته یی ما را
1 ای شکرخا کرده شُکرت طوطی گفتار ما شکر توست الحمدلله همچو طوطی کار ما
2 قلبِ رویاندوده را گر امتحان ز آتش کنی جز سیهرویی نباشد حاصل کردار ما