سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

سعدی شیرازی
سعدی شیرازی

آفرین خدای بر جانت از سعدی شیرازی غزل 145

غزل 145 ام از 1930 غزلیات

آفرین خدای بر جانت

1 آفرین خدای بر جانت که چه شیرین لبست و دندانت

2 هر که را گم شدست یوسف دل گو ببین در چه زنخدانت

3 فتنه در پارس بر نمی‌خیزد مگر از چشم‌های فتانت

4 سرو اگر نیز آمدی و شدی نرسیدی بگرد جولانت

5 شب تو روز دیگران باشد کآفتابست در شبستانت

6 تا کی ای بوستان روحانی گله از دست بوستانبانت

7 بلبلانیم یک نفس بگذار تا بنالیم در گلستانت

8 گر هزارم جفا و جور کنی دوست دارم هزار چندانت

9 آزمودیم زور بازوی صبر و آبگینست پیش سندانت

10 تو وفا گر کنی و گر نکنی ما به آخر بریم پیمانت

11 مژده از من ستان به شادی وصل گر بمیرم به درد هجرانت

12 سعدیا زنده عارفی باشی گر برآید در این طلب جانت

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر آفرین خدای بر جانت

شاعر شعر آفرین خدای بر جانت چه کسی است ؟

شاعر شعر آفرین خدای بر جانت سعدی شیرازی می باشد.

شعر آفرین خدای بر جانت در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر آفرین خدای بر جانت چیست ؟

قالب شعر آفرین خدای بر جانت غزل است

مضمون اصلی شعر آفرین خدای بر جانت چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر