فرخی سیستانی

فرخی سیستانی

فرخی سیستانی
فرخی سیستانی

ای دل نا شکیب مژده بیار از فرخی سیستانی قصیده 58

قصیده 58 ام از 338 قصاید

ای دل نا شکیب مژده بیار

🌙 حالت شب شماره بیت
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • 33
  • 34
  • 35
  • 36
  • 37
  • 38
  • 39
  • 40
  • 41
  • 42
  • 43
  • 44

1 ای دل نا شکیب مژده بیار کامد آن شمسه بتان تتار

2 آمد آن سرو جلوه کرده بناز آمد آن گلبن خمیده ز بار

3 آمد آن بلبل چمیده بباغ آمد آن آهوی چریده بهار

4 آمد آن غمگسار جان و روان آمد آن آشنای بوس و کنار

5 آمد آن ماه با هزار ادب آمد آن روی با هزار نگار

6 آمد آن مشکبوی مشکین مو آمد آن خوبروی ماه عذار

7 گر نژند از فراق بودی تو خویشتن را کنون نژند مدار

8 زین بهنگام تر نباشد وقت زین دلارام تر نباشد یار

9 عشق را باز تازه باید کرد عاشقی را بساز دیگر بار

10 اندر این عشق نو غزلها گوی پس بگوش خدایگان بگذار

11 آفتاب خدایگان که بدوی چون گل افروخته ست روی تبار

12 میر عادل محمد محمود پشت دین محمد مختار

13 آنکه گیتی بروی او بیند خسرو شاه بند شیر شکار

14 آنکه دولت چو بندگان مطیع خدمت او کند به لیل و نهار

15 بهتر از خدمت مبارک او نیست اندر جهان سراسر کار

16 خدمت او امیدوار ترست از دعاهای عابدان بسیار

17 هر چه باید ز آلت ملکان همه دادستش ایزد دادار

18 گر که سرمایه مهی هنرست هنرش را پدید نیست شمار

19 ور بزرگی بفضل خواهد بود فضل او را پدید نیست کنار

20 روز چوگان زدن ستاره شود گوی او بر سپهر دایره وار

21 و اندر آماجگاه راه کند تیر او اندر آهنین دیوار

22 نامه نانوشته بر خواند خاطر پاک او به روز هزار

23 گویی آن خاطر زدوده او یابد اندر ضمیر هر کس بار

24 ز آنچه امسال کرد خواهد خصم رایش آگاه گشته باشد پار

25 هر چه بر عالمان بود مشکل زو بپرسی بدم کند تکرار

26 دولت او برو بر آسان کرد هر چه بر مردمان بود دشوار

27 گویی او از کتابهای جهان بر گزیده ست نکته اسرار

28 چون نسیم از سر زبان دارد فقه و تفسیر و مسند اخبار

29 گر چه گیتی بجمله در کف اوست ورچه آکنده گنجهاش بمار

30 همتش برتر از تواناییست دادنش بیشتر ز دستگزار

31 ابر و دریا سخی بوند بطبع دستش از هر دو ننگ دارد و عار

32 در خزان ازرزان نریزد برگ نیم از آن، کز دو دست او دینار

33 پادشه اینچنین سزد که دهند پادشاهان بفضل او اقرار

34 مملکت را ملک چنین باید تا بودکار ملک راست چو تار

35 آفرین بر یمین دولت باد آن بلند اختر بزرگ آثار

36 کز همه خسروان عصر جز او کس ندارد پسر بدین کردار

37 ای ملک زاده فریشته خو ای بتو شادمان دل احرار

38 گفتگوی تو بر زبان دارند پیش بینان زیرک و هشیار

39 هر که فردای خویش را نگرید چنگ در دامن تو زد ستوار

40 فر شاهی خدای ما بتو داد گر نه مردم بداند این مقدار

41 ماه و خورشید را قران باشد هر گهی با پدر کنی دیدار

42 همچنین باش سالهای دراز دل سلطان گرفته بر تو قرار

43 کار تو با سعادت و اقبال وز تن و جان خویش برخوردار

44 دیدن شاه بر تو فرخ باد همچو بر شاه دیدنت هموار

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ای دل نا شکیب مژده بیار

شاعر شعر ای دل نا شکیب مژده بیار چه کسی است ؟

شاعر شعر ای دل نا شکیب مژده بیار فرخی سیستانی می باشد.

شعر ای دل نا شکیب مژده بیار در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 5 سروده شده است.

قالب شعر ای دل نا شکیب مژده بیار چیست ؟

قالب شعر ای دل نا شکیب مژده بیار قصیده است

مضمون اصلی شعر ای دل نا شکیب مژده بیار چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.