1 ای دختر خوبرو بدین طبع بلند از بام سپهر بر جهانی تو سمند
2 کن جهد و بدر سلسله و بگسل بند نه تن بقضا سپار و نه سر بکمند
1 زلال خضر کزان تشنه ماند اسکندر ببین که گشته روان در کنار بحر خزر
2 هر آنچه جست سکندر درون تاریکی بروشنی شده ما را نصیب خوش بنگر
1 ای مولد فرخنده دارای جهاندار امسال فراز آمده ای خوب تر از پار
2 خوب آمدی و فرخ و فرخنده و نیکو شاد آمدی و خرم و زیبا و بهنجار
1 بسی جستم نشان از اسم اعظم که بد نقش نگین خاتم جم
2 همه اقطار عالم سیر کردم مگر جویم نشان زان نقش خاتم