ای مژدهٔ دیدار تو چون عید از بیدل دهلوی غزل 1895

بیدل دهلوی

آثار بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

ای مژدهٔ دیدار تو چون عید مبارک

1 ای مژدهٔ دیدار تو چون عید مبارک فردوس به چشمی‌ که ترا دید مبارک

2 جان دادم و خاک سرکوی تو نگشتم بخت اینقدر از من نپسندید مبارک

3 در نرد وفا برد همین باختنی بود منحوس حریفی‌که نفهمید مبارک

4 هر سایه‌که‌گم‌گشت رساندند به نورش گردیدن رنگی که نگردید مبارک

5 ای بیخردان غرهٔ اقبال مباشید دولت نبود بر همه جاوید مبارک

6 صبح طرب باغ محبت دم تیغ است بسم‌الله اگر زخم توان چید مبارک

7 ژولیدگی موی سرم چتر فراغیست مجنون مرا سایه این بید مبارک

8 بربام هلال ابروی من قبله‌نما شد کز هر طرف آمد خبر عید مبارک

9 دل قانع شوقیست به هر رنگ‌که باشد داغ تو به ما، جام به جمشید مبارک

10 در عشق یکی بود غم و شادی بیدل بگریست سعادت شد و خندید مبارک

عکس نوشته
کامنت
comment