-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای خجل از تو شکر و آزادی لایق آن وصال کو شادی
2 عشق را بین که صد دهان بگشاد چون تو چشمان عشق بگشادی
3 ای دلا گرد حوض میگشتی دیدی آخر که هم درافتادی
4 ز آب و آتش چو باد بگذشتی ای دل ار آتشی و ار بادی
5 دل و عشقاند هر دو شاگردش خورد شاگرد را به استادی
6 اولا هر چه خاک و خاکی بود پیش جاروب باد بنهادی
7 تا همه باد گشت آبستن تا از آن باد عالمی زادی
8 زاده باد خورد مادر را همچو آتش ز تاب بیدادی
9 کرمکی در درخت پیدا شد تا بخوردش ز اصل و بنیادی
10 عشق آن کرم بود در تحقیق در دل صد جنید بغدادی
11 نی جنیدی گذاشت و نی بغداد عشق خونی به زخم جلادی
12 چون خلیفه بکوفت طبل بقا کرد خالق اساس ایجادی
13 یک وجودی بزرگ ظاهر شد همه شادی و عشرت و رادی
14 شمس تبریز چهرهای بنما تا نمایم سخن بعبادی