-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای خوش آن روز که از خواب گران برخیزم به تمنای تو ای سرو روان برخیزم
2 ای خوش آن دم که به تعظیم خدنگت از خاک سر قدم ساخته از جا چو نشان برخیزم
3 پای برخاستنم نیست ز کوی تو مگر به مددکاری عشق تو ز جان برخیزم
4 توشهای کو که از این خانه نهم بیرون پای از پی چلّه از این روی کمان برخیزم
5 در میان حائل عکس رخ دلدار منم میشود ظاهر اگر خود ز میان برخیزم
6 ذره از پرتو خورشید سماعی دارد سزد از عکس تو گر رقصکنان برخیزم
7 یاد آن لحظه که در آتش شوقت چو سپند افتم و باز ز جا نعرهزنان برخیزم
8 غیر تسلیم شدن چاره ندارم قصاب حکم یار است که من از سر جان برخیزم