فیض کاشانی

فیض کاشانی

فیض کاشانی
فیض کاشانی

براوج خوبی دیدم مهی شب از فیض کاشانی غزل 53

غزل 53 ام از 1187 غزلیات

براوج خوبی دیدم مهی شب

1 براوج خوبی دیدم مهی شب گفتم زمهرش در تاب و در تب

2 گفتم چه باشد نزد من آئی در خدمت تو باشم یک امشب

3 گفتا چه مطلب از خدمت من گفتم چه باشد غیر از تو مطلب

4 گفتا بیایم منزل کدامست گفتی که شد روز در چشمم آن شب

5 گفتم ثنایش کردم دعایش در حفظ دارش از چشم یا رب

6 آمد بمنزل بنشست در دل گفتی که جانی آمد بقالب

7 گفتا چه خواهی ؟ گفتم جمالت گه مست از چشم گه بیخود از لب

8 از زلف گاهی خاطر پریشان از غمزه گاهی در تاب و در تب

9 گفتا که چشمم مستیست خونخوار وین زلف و غمزه مار است و عقرب

10 چون تو گرفتار داریم بسیار در دام زلف و در چاه غبغب

11 میگفت سرخوش شیرین و دلکش گفتی که شکر میبارد از لب

12 گفتم لبت را یعنی ببوسم شد در حیا زد انگشت بر لب

13 گفتم دهانت گفتا که حرفیست بی جام و باده و آنگه لبالب

14 گفتم که بالات گفتا بلائیست بگذر بخیری زین گونه مطلب

15 این گفت و برخواست صد فتنه شد راست روز قیامت دیدم من آن شب

16 چون بنگریدم کس را ندیدم نی پیش و نی پس نه راست و نه چپ

17 در سوز دل ماند از حسرتش فیض با آه و ناله با بانگ یا رب

18 دل بکن جانا از این دیر خراب کاسمان در رفتنت دارد شتاب

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر براوج خوبی دیدم مهی شب

شاعر شعر براوج خوبی دیدم مهی شب چه کسی است ؟

شاعر شعر براوج خوبی دیدم مهی شب فیض کاشانی می باشد.

شعر براوج خوبی دیدم مهی شب در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر براوج خوبی دیدم مهی شب چیست ؟

قالب شعر براوج خوبی دیدم مهی شب غزل است

مضمون اصلی شعر براوج خوبی دیدم مهی شب چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر