خوبان همه چو صورت تو دلنشین از حکیم سبزواری غزل 171

حکیم سبزواری

آثار حکیم سبزواری

حکیم سبزواری

خوبان همه چو صورت تو دلنشین چو جانی

1 خوبان همه چو صورت تو دلنشین چو جانی گر گوش حق شنو هست هم اینی و هم آنی

2 از شوق روی دلبر دارم دلی بر آذر ای پرده دار آن در زان پرده کی نشانی

3 با دوست همنشینیم و ز هجر او دلم خون تا سر این بگوید کویار نکته دانی

4 هر دل که نور حق دید جز نور حق نباشد نی نزد او زمینی است نی پیشش آسمانی

5 بی انتظار محشرحق بین فنای کل دید گشتی چو فانی از خود گردید خلق فانی

6 چون هست عکس یکتا نبود دو چیز همتا در ملک هست جز هست چون نیست، نیست ثانی

7 امروز جلوهٔ وی رندان کهن شمارند کور است در هر آنی روی نوی و آنی

8 سر دهانت ای شه معلوم کس نگردید هم زان دهد گر آید اسرار رابیانی

عکس نوشته
کامنت
comment