- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گو روزگار هرچه تواند بما کند ما و تو را مباد که از هم جدا کند
2 مرغ شکسته بالم و صیاد بیوفا ترسم باین بهانه زدامم رها کند
3 آزار ما بسست، که خود را بخون کشد کاوش کسی که با دل مجروح ما کند
4 گستاخ می وزد بحریم چمن رواست گر عندلیب شکوه زباد صبا کند
5 در هجر اگر طبیب شبی روز کرده ای دانی شب فراق بروزم چها کند