گو: هر که در جهان به از اوحدی مراغه‌ای غزل 136

اوحدی مراغه‌ای

آثار اوحدی مراغه‌ای

اوحدی مراغه‌ای

گو: هر که در جهان به تماشا روید و گشت

1 گو: هر که در جهان به تماشا روید و گشت ما را بس این قدر که: به ما دوست بر گذشت

2 تا او ز نقش چهرهٔ خود پرده بر گرفت ما نقش دیگران ز ورق کرده‌ایم گشت

3 وقتی ز خلق راز دل خود نهفتمی اکنون نمی‌توان، که ز بام او فتاد تشت

4 انصاف داد عقل که: در بوستان حسن دست زمانه بهتر ازین شاخ گل نکشت

5 با دوست هر کجا که نشینی تفرجست خواهی میان گلشن و خواهی کنار دشت

6 روزی شنیدمی به تکلف حدیث خلق عشق آمد، آن حدیث به یک باره در نوشت

7 آسان بود به سوی کسان رفتن، اوحدی اندیشه کن که: گم نشوی وقت بازگشت

عکس نوشته
کامنت
comment