-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گلفزوش از پرتو شمع من است این انجمن رنگ میبالید تاگردید رنگین انجمن
2 عارف از سیرگریبان دهر را دل میکند میشود خلوت به حکم چشم حق بین انجمن
3 عالمی رفت از خود و برخاست آشوب جنون سایهٔ بال پری کردهست سنگین انجمن
4 بینشان شوقی که نیرنگش برون است از حساب با فقیران خلوت است و با سلاطین انجمن
5 گوشهای میخواستم زین دشت بیتابی غبار مشورت از هرکه جستمگفت: برچین انجمن
6 گر خورد بر گوشت آواز سپند از مجمری در وداع وهم دارد رقص تحسین انجمن
7 ناکجا با هرجنون طبعی طرف باید شدن . لب بهم بند وتهیکن ازسخن چین انجمن
8 زین علایق هیچ چیزت خار دامنگیر نیست گر تو میخیزی نمیگردد شلایین انجمن
9 خود گدازی مطلبی چون شمع انشا کردهایم مصرع ما را ندارد تاب تضمین انجمن
10 ما حریفان جهدها داربم و تنها میرویم ازگرو تازیست در هر خانهای زین انجمن
11 برخود از غوغا نمیچید اینقدر سامان ناز یاد اگر میکرد از یاران پیشین انجمن
12 ظاهر و باطن چه دارد غیر هستی و عدم آن تغافل این نگاه، آن خلوت و این انجمن
13 بیدل اینجا تر زبانان مایهٔ درد سرند شمع گر خاموش گردد گوید آمین انجمن