- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای گلستان حسن ترا بنده عندلیب درد مراست نرگس بیمار تو طبیب
2 بازم بخوان بلطف و بنازم ز در مران هرچند گل نیاز ندارد بعندلیب
3 در حال من نظر کن و از آه من بترس کز عشق بهره مندم و از وصل بی نصیب
4 زنهار با غریب و گدا لطف کن که من در کوی تو گدایم و در شهر تو غریب
5 در شهر با توام خبر عشق فاش شد از اشکم این تواتر و از شعرم این نسیب
6 عقلم چنان برفت که امروز عاجزست ز اصلاح من معلم وز ارشاد من ادیب
7 حسنت رضا نداد بسامان (کار) من لیلی روا نداشت که مجنون بود لبیب
8 با روی چون نگار تو خاک رهست گل با زلف مشکبار تو درد سرست طیب
9 با جز تو دوستی نبود شغل اهل دل حاشا که دستکار مسیحا بود صلیب
10 این بنده از وصال تو محروم بهر چیست او در طلب مجد و تویی در دعا مجیب
11 تیر دعای من بنشانه نمی رسد الرمی قد تواتر والسهم لایصیب
12 من داعی توام باجابت امیدوار داعیک لایرد و راجیک لایخیب
13 نبود شکیب از گل روی تو سیف را تا عندلیب منبر گل را بود خطیب