- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 میرود از خویش دل چون دیده حیران میشود ای خوش آن عاشق که محو روی جانان میشود
2 دور از انصافست کز بهر دعا برداشتن آشنا دستی که با چاک گریبان میشود
3 از شکفتن میرود بر باد گلهای چمن گریه میآید مرا بر هرکه خندان میشود
4 در جهان بخت سیه روشندلان را لازمست تیره چون گردید شب اختر نمایان میشود
5 ابر میگردد سفید از ریزش باران طبیب خانه دل با صفا از چشم گریان میشود