می‌رود از خویش دل چون دیده از طبیب اصفهانی غزل 83

طبیب اصفهانی

آثار طبیب اصفهانی

طبیب اصفهانی

می‌رود از خویش دل چون دیده حیران می‌شود

1 می‌رود از خویش دل چون دیده حیران می‌شود ای خوش آن عاشق که محو روی جانان می‌شود

2 دور از انصافست کز بهر دعا برداشتن آشنا دستی که با چاک گریبان می‌شود

3 از شکفتن می‌رود بر باد گل‌های چمن گریه می‌آید مرا بر هرکه خندان می‌شود

4 در جهان بخت سیه روشندلان را لازمست تیره چون گردید شب اختر نمایان می‌شود

5 ابر می‌گردد سفید از ریزش باران طبیب خانه دل با صفا از چشم گریان می‌شود

عکس نوشته
کامنت
comment