چشم خدا بر تو ای بدیع شمایل از سعدی شیرازی غزل 348

سعدی شیرازی

آثار سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

چشم خدا بر تو ای بدیع شمایل

1 چشم خدا بر تو ای بدیع شمایل یار من و شمع جمع و شاه قبایل

2 جلوه کنان می‌روی و باز می‌آیی سرو ندیدم بدین صفت متمایل

3 هر صفتی را دلیل معرفتی هست روی تو بر قدرت خدای دلایل

4 قصه لیلی مخوان و غصه مجنون عهد تو منسوخ کرد ذکر اوایل

5 نام تو می‌رفت و عارفان بشنیدند هر دو به رقص آمدند سامع و قایل

6 پرده چه باشد میان عاشق و معشوق سد سکندر نه مانع است و نه حایل

7 گو همه شهرم نگه کنند و ببینند دست در آغوش یار کرده حمایل

8 دور به آخر رسید و عمر به پایان شوق تو ساکن نگشت و مهر تو زایل

9 گر تو برانی کسم شفیع نباشد ره به تو دانم دگر به هیچ وسایل

10 با که نگفتم حکایت غم عشقت این همه گفتیم و حل نگشت مسائل

11 سعدی از این پس نه عاقلست نه هشیار عشق بچربید بر فنون فضایل

عکس نوشته
کامنت
comment