- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خدایگانا جایی رسیدی از رفعت که چرخ پایه قدر تو درنمییابد
2 ز آفتاب عجب ماندهام که میتابد مگر ز نور ضمیرت خبر نمییابد؟
3 به درگاه تو مقیم است فتح از آنکه به حق چو درگه تو مقام دگر نمییابد
4 تویی که نصرت دینی و بر مخلاف دین به جز ز تیغ تو دولت ظفر نمییابد
5 ز بیم خنجر کشورگشای تو بدخواه چو بخت تو نفسی خواب و خور نمییابد
6 چو تیر چار پرت از کمان روانه شود به جز دو چشم عدو رهگذر نمییابد
7 عدوی بیسر و پا میکشد سر از خط تو چو میبرد به کله دست سر نمییابد
8 کسی که کان سخن میکند به بحر علوم به جز مَحامِدِ جودت گهر نمییابد
9 چو موجب است که بر جای من سخای تو را نواله وقت خورش جز جگر نمییابد؟
10 گذشت عمری تابندهات ظهیر ندیم ز سایه تو به رحمت نظر نمییابد؟