-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خدایگانا معلوم رای روشن توست خلوص بندگی و شرط نیک خواهی من
2 نه آن کسم که مرا آن محل و مرتبه هست که کار ملک نکو نگردد از تباهی من
3 من آن گدای سخن پیشه ام که وقت مدیح زنند خوش سخنان لاف پادشاهی من
4 به جان مدح توام زنده و ز روی قیاس سجلّ مدح تو را در خورد گواهی من
5 چو شب سیاهم ز اندوه و چشم می دارم که صبح عدل تو زایل کند سیاهی من
6 روا مدار که عاجز شوند ماهی و مرغ بر اشک گرم و دم سرد صبحگاهی من
7 دهان به روزه و لب بر ثنای تو مپسند ز دیده تر شده رخسارهای کاهی من
8 مرا بخوان و گناهی مدان که معلومست همه جهان را احوال بی گناهی من