1 خداوند کریمان باز خواهد عطای خود ز مخلص زادهٔ خویش
2 نه او مهر و نه ماهم من ندانم چرا میگیرد از من دادهٔ خویش
3 بلی او مهر و من ماهم، عجیب نیست اگر میگیرد از من دادهٔ خویش
1 ای آن که ز ناله میکنی منع زنهار مده دگر ملالم
2 انصاف نداری و مروّت یا نیستت آگهی ز حالم
1 ای خضر بیابان کلام حکما ممتاز ز اهل فضل چو گل زگیا
2 امروز شفای شیخ محتاج نیست زان گونه که بیمار پریشان به شفا
1 مطلب هرکس که بینی مالی و جاهی بود ترک مال و مطلب دنیا مرا شاهی بود
2 بخت معذور است گر از حال ما آگاه نیست خفته را از حال بیداران چه آگاهی بود