-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دردا که وفا در این زمانه از اهل زمان بود فسانه
2 زاهد کشد آه حسرت و من در دیر مغان می مغانه
3 خواهد ز سپهر دادم از دل این شعله که می کشد زبانه
4 من غرقه ی بحر عشق و عشقش بحری و چو بحر بی کرانه
5 با آن لب و خال بی نیاز است مرغ دل من زآب و دانه
6 یک لحظه وصال دوست خوشتر ای خضر ز عمر جاودانه
7 گفتم: روم از در تو گفتا: کم باش سگیم ز آستانه
8 دل در خم طره ی تو مرغی است در دام گرفته آشیانه
9 به ز آن که زدوریت نمردم نبود پی قتل من بهانه
10 بگذار که پا نهم بکویت نگذاریم ار قدم بخانه
11 ای گل سخن وفا چه گویم گوش تو کجا و این ترانه
12 دلها به زمین (سحاب) ریزد هر گه که زند به زلف شانه