خدای جل جلاله از ادیب الممالک فراهانی قصیده 100

ادیب الممالک فراهانی

آثار ادیب الممالک فراهانی

ادیب الممالک فراهانی

خدای جل جلاله برای اسمعیل

1 خدای جل جلاله برای اسمعیل ز باغ خلد فرستاد فدیه سوی خلیل

2 ولی ببار ولیعهد شه که طعنه زند بباغ خلد و صبا اندر او چو جبرائیل

3 مرا فرستاد ایزد برای قربانی بخاکپای، که هستم سلیل اسماعیل

4 خدایگانا شاها منم که جان و تنم ببار تست فدا و براه تست سبیل

5 بریز خون من اندر رکاب خویش که کس نخواهد از تو دیت بل نپرسد از تو دلیل

6 فدائی تو نباشد قتیل بل باشند کسان که جان نفشاندند و زنده اند قتیل

7 اگر بمانم جودت بود حبیب و معین وگر بمیرم فضلت شود ولی و وکیل

8 یکی رواق است ایران زمین که اندر وی تو نوربخش چراغی و دین حق قندیل

9 کسیکه از تو گراید همی بجای دگر بود مخالف قرآن و مؤمن انجیل

10 ز درگه تو بجای دگر شدن باشد بجوی و چشمه شدن از کنار دجله و نیل

11 کجا دو دست تو بخشد یکیست سنگ و گهر کجا که عزم تو جنبد یکی است پشه و پیل

12 خصائل تو در اوراق فخر هر تاریخ شمایل تو در آفاق صدر هر تمثیل

13 زکوة و خمس ندانم کرا رسی که نماند ز همت تو نه مسکین بجانه ابن سبیل

14 شود بسوی تو هر جا غریب خسته دلیست که هم پناه غریبی و هم شفای علیل

15 ترا سزد که تفاخر کنی بجمع شهان چنانکه کعبه تفاخر کند بقدس خلیل

16 بدشمنانت بارد بلا ز چرخ چنانک بقوم ابرهه بارید از آسمان سجیل

17 فضای دهر تهی ماند از بداندیشت چنانکه بیت مقدس ز آل اسرائیل

عکس نوشته
کامنت
comment