1 عمر ارذل ای خدا مگمار بر نیروی مرد رعشهٔ پیری مبادا ریزد آبروی مرد
2 تا نگردد عجز طاقت شبنم ایجاد عرق صبح نومیدی مخندان از کمین موی مرد
3 گر طبیعت غیرت اندیشد ز وضع انفعال سرنگونی کم وبالی نیست در ابروی مرد
4 بند بند آخر به رنگ مو دوتا خواهد شدن در جوانی ننگ اگر دارد ز خم زانوی مرد
5 هرچه از آثار غیرت میتراود غیرتست جوهر شمشیر دارد موج ز آب جوی مرد
6 بهر این نقش نگین گر خاتمی پیدا کنی لافتی الا علی بنویس بر بازوی مرد
7 شعلهٔ همت نگون شد کز تصاعد بازماند خوی شود هرگه تنزل برد ره در خوی مرد
8 از ازل موقعشناسان ربط الفت دادهاند آینه با زانوی زن تیغ بر پهلوی مرد
9 آلت او خصیهای خواهد تصور کرد و بس در دماغ حیز اگر افتاده باشد بوی مرد
10 هیچکس نگسیخت بیدل بند اوهامی که نیست آسمان عمریست میگردد بهجستوجوی مرد
دیدگاهها **