الهی بهشت بی دیدار تو زندان است و زندانی بزندان برون نه کار کریمان است. ,
الهی به شناخت تو زندگانیم، به نصرت تو شادانیم و به کرامت تو نازانیم و به عزت تو عزیزانیم. ,
الهی گاهی که بخود می نگرم همه سوز و نیاز شوم و گاهی که با ا و نگرم همه راز و ناز شوم، چون بخود نگرم گویم : ,
2 پر آب دو دیده و بس آتش جگرم بر باد دو دستم و پر از خاک سرم
الهی دانی که بی تو هیچکسم، دستم گیر که در تو رسم، بظاهر قبول دارم بباطن تسلیم نه از خصم باک دارم نه از دشمن بیم، اگر دل گوید چرا ؟ گویم ر افکنده ام و اگر خرد گوید چرا جواب دهم که من بنده ام. ,
1 یارب دل پاک و جان آگاهم ده آه شب و گریه سحرگاهم ده
2 در راه خود اول ز خودم بیخود کن بیخود چو شدم ز خود بخود راهم ده