خواجه عبدالله انصاری

خواجه عبدالله انصاری

خواجه عبدالله انصاری
خواجه عبدالله انصاری

الهی از خواجه عبدالله انصاری مناجات نامه 138

مناجات نامه 138 ام از 536 مناجات نامه

الهی تا بنده را خواندی بنده در میان مردم تنهاست و تا گفتی بیا هفت اندام او شنواست از آدمی چه آید قدر او پیداست...

الهی تا بنده را خواندی بنده در میان مردم تنهاست و تا گفتی بیا هفت اندام او شنواست از آدمی چه آید قدر او پیداست کیسه تهی و باد پیماست، این کار پیش از آدم و حواست، و عطا بیش از خوف و رجاست اما آدمی بسبب دیدن مبتلاست، به ناز کسی است که از سبب دیدن رهاست و با خود به جفاست. ,

2 ای دوست بجملگی تو را گشتم من حقا که دراین سخن نه ذوق است و نه فن

3 گر تو ز خودی خود برون جستی پاک شاید صنما بجای تو هستم من

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر الهی تا بنده را خواندی بنده در میان مردم تنهاست و تا گفتی بیا هفت اندام او شنواست از آدمی چه آید قدر او پیداست...

شاعر شعر الهی تا بنده را خواندی بنده در میان مردم تنهاست و تا گفتی بیا هفت اندام او شنواست از آدمی چه آید قدر او پیداست... چه کسی است ؟

شاعر شعر الهی تا بنده را خواندی بنده در میان مردم تنهاست و تا گفتی بیا هفت اندام او شنواست از آدمی چه آید قدر او پیداست... خواجه عبدالله انصاری می باشد.

شعر الهی تا بنده را خواندی بنده در میان مردم تنهاست و تا گفتی بیا هفت اندام او شنواست از آدمی چه آید قدر او پیداست... در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 5 سروده شده است.

قالب شعر الهی تا بنده را خواندی بنده در میان مردم تنهاست و تا گفتی بیا هفت اندام او شنواست از آدمی چه آید قدر او پیداست... چیست ؟

قالب شعر الهی تا بنده را خواندی بنده در میان مردم تنهاست و تا گفتی بیا هفت اندام او شنواست از آدمی چه آید قدر او پیداست... مناجات نامه است

مضمون اصلی شعر الهی تا بنده را خواندی بنده در میان مردم تنهاست و تا گفتی بیا هفت اندام او شنواست از آدمی چه آید قدر او پیداست... چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, می‌نوشی است.