- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
الهی هر چه دادی نشان است و آیین فرداست و آنچه یافتیم پیغام است و خلعت بر جاست. خدایا نشانت بیقراری دل و غارت جان است و خلعت وصال در مُشاهدهٔ جلال. ,
2 روزی که سر از پرده برون خواهی کرد دانم که زمانه را زبون خواهی کرد
3 گر زیب و جمال از این فزون خواهی کرد یارب چه جگر هاست که خون خواهی کرد
ای خداوندی که فلک و ملک را نگاهدارنده تویی، ای بزرگی که از ماه تا مااهی دارنده تویی، ای کریمی که دعا را نیوشنده تویی و جفا را پوشنده تویی، ای لطیفی که عطا را دهنده تویی و خطا را برازنده تویی ای یکتایی که در صفت جلال و جمال پاینده تویی، عاصیان را شوینده تویی و طالبان را جوینده تویی. ,
5 بنمای رهی که ره نماینده تویی بگشای دری که در گشاینده تویی
6 زنگار غمان گرفت دور دل دل من بزدای که زنگ دل زداینده تویی