1 خدایگانا امشب نشاط ساز بدانک پدرش ز آهن بودست و مادرش حجرست
2 بصورت شجری و ز خفچه او را برگ که از عقیق و ز یاقوت بار آن شجرست
3 زبانهاش چو شمشیر های زر اندود کزو بجان خطرست ، ار چه زرّ بی خطرست
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 ز خون دشمن او شد ببحر مغرب جوش فکند تیغ یمانش رخش در عمان
1 ایا شنیده هنرهای خسروان بخبر بیا ز خسرو مشرق عیان ببین تو هنر
2 دروغ زیر خبر دان و راست زیر عیان اکر دروغ تو نیکوست راست نیکوتر
1 آن زلف سرافکنده بر آن عارض خرّم از بهر چه چیزست بدان بوی و بدان خم
2 هر چند همی مالد خمّش نشود راست هر چند همی شوید بویش نشود کم
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به